سیر تکاملی تفسیر نگاری(1)

پدیدآورسیدمحمدتقی شوشتری

نشریهمجله اندیشه حوزه

شماره نشریه1

تاریخ انتشار1390/01/17

منبع مقاله

share 1618 بازدید
سیر تکاملی تفسیر نگاری(1)

سیدمحمدتقی شوشتری

تفسیر به عنوان مهمترین رویکرد عالمانه به قرآن کریم از پیشینه دراز و کهن، در تاریخ اسلام برخوردار است.اگر بگوییم با نزول آیات قرآن همزاد بوده است، سخن به گزاف نگفته‏ایم.
قرآن به مثابه سنگ زیرین بنای تفکر مسلمانان و مهمترین سرچشمه افکار و اندیشه‏ها و آموزه‏های اسلامی، هماره مورد توحه مسلمانان و اندیشمندان آنان بوده و به سبب اهتمام و مساعی بلیغ آنان در فهم معانی قرآن، آثاری اعم از مقاله و رساله و کتاب، بالغ بر بیست هزار مدخل پیرامون قرآن پدید آمد.و این همه غیر از نوشتارهای گرانسنگ و پر ارجی است که مفسران در حیطه تفسیر نگاشته‏اند.
در طول تاریخ تفسیر قرآن، بیش از ده هزار تفسیر در گونه‏های مختلف و در مجلدات بسیار بر وحی‏نامه الهی نوشته شده است.مصطفی رافعی در کتاب اعجاز القرآن می‏نویسد:«از آغاز تاریخ تا به حال در همه تاریخ عالم کتابی شناخته نشده است که به اندازه قرآن با نزدیک به آن شرح و تفسیر بر آن نگاشته یا تألیف و تصنیف درباره‏اش شده باشد مثلا ابو علی اسواری قرآن را به تواریخ و سیر و وجود تألیفات تفسیر کرد؛او از سوره
بقره شروع کرد و 36 سال در این کار پی در پی کوشید تا مرد و این سوره به آخر نرسید. صاحب کشف الظنون برخی از تفاسیری را که تا زمان او نوشته شده یاد کرده و تا سیصد و چند تفسیر نام برده و گفته است:بعضی از اینها در چندین مجلد است که گاهی عدد مجلدات از صد تجاوز می‏کند.و از جمله ابوبکر ادفوی(ف.338 ه.ق.)تفسیر الاستغناء را در صد جلد نوشته است ارنست رنان به مدرکی دست یافته که در یکی از کتابخانه‏های اسلامی اندلس که مسیحیان آن را آتش زده‏اند وجود داشته تفسیری در سیصد مجلد بوده است.و شعراتی نیز د رکتاب المنن تفسیری را در یکهزار جلد نام برده است...»1
واضح است که کثرت تفاسیر و انبوهی آن حکایت از عنایت فزونتر از حد مسلمانان به این کتیبه ماندگار و جاودانه دارد، صحیفه‏ای که سطرهای آن خط مشی حرکت آحاد بشر به سوی مأوای ماناست، و نیز فراوانی تفاسیر، همچنین سهم بزرگی در پویای و بالندگی و تکامل دانش مسلمین، داشته است.در سده‏های اولین نزول وحی، تفسیر به شکلی بسیط و در محدوده تبیین الفاظ و مستند به مؤثورات و اخبار آغاز گردید و در ادامه، بتدریج از گستردگی و تطورات و دگرگونیهای عمیق برخوردار گردید و به کمال رسید و به عنوان یک جریان و دانش خاص در حوزه اندیشه و معارف اسلامی پای گرفت.
در پهنه تفسیر، تحولات ژرفی از آغاز تا کنون صورت گرفته است و نحوه نگرش تفسیر نگاران به وحی ربوبی و نبشتار و هاج الهی و ابعاد فراخ آن و بنیه معرفتی و اختلاف عصر و مذاقشان در این تحول سهیم بوده است.
از حیث زمانی، قرن چهاردهم که قرن بازگشت به قرآن و نهضت عظیم تفسیرنگاری که بارزترین مشخصه رنسانس اسلامی می‏باشد نام گرفته است، از ویژگی و جایگاهی بلند برخوردار است و در بازشناسی تحولات مربوط به تفسیرنویسی مسکانت ارجمندی را دارا می‏باشد.
بحث از تطورات تفسیری از ابتدا تا به حال و چگونگی شکل‏گیری آن و همچنین بررسی مدارس و اسالیب و مکتبها و مشربها و نیز جریانهای گونه‏گون تفسیری و شناسایی تفاسیر و صاحبان آن و طبقات و مناهج مفسران، کاری بزرگ را خواهان است و ما برآنیم که با مدد الهی در سلسله مقالاتی در حد توان، سیری نه چندان گذرا و شتابزده، در این دانش داشته باشیم.بنابر این ناگزیر خواهیم بود که ابتدا به پیدایش و ظهور آن نگاهی بیفکنیم تا بلوغ آن را در دو سده اخیر نمایانگر سازیم گر چه این گام نخستین نیست و بسیاری-که سعی‏شان مشکور باد-در این عرصه قدم گذارده‏اند و باید معترف بود که به غایت نرسیده ایسنا مانده‏اند و این مقوله را ناتمام رها کرده‏اند.معتقدیم که در این میدان گامها را آهسته باید برداشت تا پیوسته فروغ شگرف این تنزیل نوربخش، رهنمون روشن راهمان باشد.ان شاء الله

تفسیر در عهد رسالت

پیامبر اسلام به عنوان مبلغ رسالات الهی، موظف به تبیین و پرده بر گرفتن از محتوای آن دسته از آیات قرآنی بود که غموض و پیچیدگی در معنا را در برداشت.الفاظ پوشیده بیانی که حتی«زبان شناسان کارآمد تازی»از درک دقایق و مفاهیم و مقاصد آن ناتوان بودند، تعابیری که نیروی دراکه کسی به آفاق گسترده معانی‏اش نمی‏توانست اوج گیرد و پیامبر اسلام به عنوان مبلغ رسالات الهی، موظف به تبیین
و پرده بر گرفتن از محتوای آن دسته از آیات قرآن بود که غموض و پیچیدگی در معنا را در بر داشت
واژه‏هایی که فهم آدمی به محتوای جلیل آن احاطه‏ای نداشت و این رسول خدا بود که با فرمان ربوبی‏«و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم»(نحل/44)گام نخست را در عرصه عریض و فروزان تفسیر گذاشت و وظیفه بیانگری و توضیح را به دوش گرفت و آنچه که از مجمل و متشابه، ناسخ و منسوخ، مطلق و مقید، عام و خاص و جزئیات احکام و چگونگیها و دیگر مسایل قرآنی، نیاز به شرح و تبیین داشت، به تفسیر آنها و در نتیجه به تنویر عقول و افکار پرداخت و این تبیین، رسا و در خور فهم همگان بود.
سیوطی در الاتقان 248 مورد از تفاسیر منقول پیامبر را گرد آورده است که به ترتیب از سوره بقره تا پایان قرآن، برخی از آیات توسط آن حضرت تفسیر شده است.وی می‏گوید:«در میان این روایات حسن، ضعیف، مرسل وجود دارد» 2 .اینک به چند نمونه از تفاسیر منسوب به پیامبر اشاره می‏کنیم:
ابن مسعود گوید:وقتی آیه‏«الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم»(انعام/82)نازل شده، کار بر مردم دشوار گشت.به رسول خدا(ص)گفتند:کدامیک از ما بر خودش ظلم نمی‏کند؟فرمود:معنای این آیه آنچنان که شما گمان می‏برید نیست.مگر نشنیده‏اید که بنده صالح خدا گفته است:«ان الشرک لظلم عظیم»(لقمان/13). بنابر این منظور از«ظلم»شرکاست.(از این روایت و نظیر آن چنین استفاده می‏شود که پیامبر(ص)پایه‏گذار روش تفسیری آیه به آیه می‏باشد و این شیوه در سده‏های بعد به اوج خود رسید).همچنین نیز پیامبر(ص)در سوره اخلاص«المغضوب علیهم»را به«یهود» و«الضالین»را به«نصاری»تفسیر فرموده است:«ان المغضوب علیهم هم الیهود و ان الضالین هم النصاری»، آن حضرت همچنین«نحر»را در سوره کوثر به«استکانة» که در آیه 76 سوره مؤمنون‏«فما استکانوا الربهم و ما یتفرعون»آمده تفسیر فرموده است 3 ...

تفسیر و طلایه‏داران آن، در عهد صحابه

پس از ارتحال رسول اکرم(ص)نیاز به شرح و بسط و باز فهمی برخی آیات برای مسلمانان محسوس بود و جمعی از فرهیختگان صحابه که در درک مفاهیم قرآن بیش از دیگران توانایی داشتند و از سرچشمه صافی و فیضان رسول خدا سیراب گشته بودند، بدین مهم پرداختند و به عنوان مراجعی صالح و شاخص در تفسیر و تبیین آیات الهی شناخته شدند که مشهورترین آنان عبارتند از:
علی بن ابیطالب، ابن عباس، ابن مسعود، ابن بن کعب بن قیس انصاری که این سه تن به شاگردی و درک حضور علی(ع)مفتخر بودند.ذهبی گوید:«گر چه مفسرین از صحابه را تا ده تن نام برده‏اند لکن بجز این چهار نفر، از دیگران چندان تفسیر قابل توجهی نقل نشده است» 4 .و کسانی نیز چون زید بن ثابت، ابو موسی اشعری، عبد الله بن زبیر در تفسیر نام‏آور بودند.همچنین انس، ابو هریره، عبد الله بن عمر، جابر بن عبد الله انصاری، ابو سعید خدری، عبد الله بن عمرو بن عاص، عویمر بن عامر خزرجی و عایضه را برخی جزو این گروه به شمار می‏آورند.سیوطی می‏گوید:«از عده‏ای از صحابه اندکی تفسیر رسیده است، مانند:انس، ابو هریره، ابن عمر، جابر و ابو موسی اشعری و همچنین از عبد الله بن عمر و بن العاص، مطالبی مربوط به قصص و اخبار و آخرت و مانند اینها رسیده است 5 .

1-علی بن ابیطالب(ع)

ابن مسعود می‏گوید:«قرآن بر هفت حرف نازل شد و هیچ حرف آن نیست مگر این که ظاهر و باطنی دارد و به درستی که علی‏[ع‏]علم ظاهر و باطن را دارد» 6 .
مقام تفسیری علی(ع)و جایگاه بلند او در این دانش، بسی ارجمند است.وی نخستین کسی است که به امر رسول خدا(ص)به جمع‏آوری قرآن و پس از وی به تفسیرآن پرداخته است.سیوطی از این حجر نقل می‏کند که علی(ع)پس از رحلت پیامبر(ص)، قرآن را به حسب ترتیب نزولی جمع‏آوری کرد.و محمد بن سیرین گفته است:«اگر دسترسی به این کتاب می‏داشتم، علی و دانش فراوانی از آن بهره می‏بردم 7 او مرجع عظیم صحابه در فهم معضلات و مسایل دشوار علمی، عالمترین اصحاب پیغمبر در فهم قرآن، واقف به اسرار و رموز و معانی آن و در گستره وسیعی آگاه به اسباب نزول و تفسیر و تأویل قرآن بوده است.این سخن ذهبی است که در مکانت تفسیری علی(ع)می‏گوید:«جمع علی رضی الله عنه الی مهارته فی القضاء و الفتوی، علمه بکتاب الله و فهمه لاسراره و خفی معانیه فکان اعلم الصحابه بمواقع التنزیل و معرفة التأویل» 8 همو در التفسیر و المفسرون می‏نویسد:«از عطاء ابن ابی ریاح پرسیدند که در میان اصحاب محمد(ص)عالمتر از علی(ع)وجود داشته است؟گفت: به خدا سوگند که عالمتر از او نمی‏شناسم 9 ».زرکشی گوید:سرآمد صحابه در تفسیر علی می‏باشد 10 وی از ابن عطیه نقل می‏کند که علی(ع)بزرگترین مفسری است که مورد تأیید همگان است سیوطی در الاتقان می‏نویسید که علی فرموده:«آیتی نیست که نازل شده باشد و من ندانم که کجا و کی آمده؛چون خداوند به من قلبی اندیشمند و زیانی جویا و پرسان، موهبت کرده است.به خدا سوگند آیه‏ای نیست که فرود آمده باشد و من ندانم که شب نازل شده است یا به روز، در بیابان نزولش بوده است یا به کوهساران 11 همو م گوید:«خلفاء اربعه اولین مفسران قرآن هستند که روایات سه تن بسیار اندک است و اما آنچه از علی(ع)نقل شده بسیار است» 12 .اندیشمندان عامه علی(ع)را «صدر المفسرین»لقب نهاده‏اند و در کتب شیعی به«کلام الله الناطق»شهره است.او قرآن مجسم است؛چون قرآن پیکر گیرد جز علی(ع)را برازنده نخواهد بود.
علی(ع)هزاران باب علم از پیامبر قرار گرفت که منبع همه آنها علوم قرآن بود. حضرتش می‏فرماید:«من هر شب و روز پیش پیامبر بودم.گاه من به خانه او می‏رفتم‏ و گاه او به خانه من می‏آمد.هر جا بود با او بودم.چون می‏پرسیدم جواب می‏داد و چون ساکت می‏شدم، سخن آغا می‏کرد» 13 .سعید بن جبیر، بزرگ مفسر تابعی شیعی می‏گوید:چیزی که از علی برای ما محرز می‏شد، از آن عدول نمی‏کردیم» 14 . ابن عباس گوید:«او از سر شب تا پایان در مورد باء بسم لله به من شرح و توضیح داد» 15 .ابن ابی حمزه از علی(ع)روایت می‏کند که حضرت می‏فرماید:«اگر خواسته باشم هفتاد شتر از تفسیر ام القرآن(سوره حمد)بار کنم، این را انجام خواهم داد 16 .منزلت علمی او را از کلام خودش بشنویم که می‏فرماید:«چشمه خرد از کوهسار وجودم سرازیر است و بال هیچ پرواز کننده‏ای به اوج کمالات من نخواهد رسید». 17 چکیده سخن در این چکامه کوتاه آن است که او«تبیین و تمامت هستی است»و این نکته بدیهی نیازمند توضیح افزونتر نیست.

2-ابن عباس

علی(ع):«ابن عباس کانما ینظر الی الغیب من ستر رقیق»؛گویا ابن عباس به مسائل نادیده، از ورای پوشش نازکی می‏نگرد. 18
عبد الله بن عباس، از بزرگترین و با فرهنگ‏ترین و قرآن‏شناس‏ترین صحابه رسول خداست.وی سه سال پیش از هرجت، در شعب ابوطالب به هنگام محاصره اقتصادی پیامبر و یارانش زاده شد و آن حضرت با آب دهان خود کام او را برداشت و از همان کودکی به خانه رسول گرامی اسلام آمد و شد داشت و پیوسته ملازم و مصاحب آن بزرگ بود.در حجة الوداع همراه آن جناب بود و به هنگام رحلت نبی اعظم سیزده ساله بود. گفته است:«آنچه از تفسیر قرآن دریافت نموده‏ام از علی بن ابیطالب است». 19 امام زرکشی می‏گوید:«پس زا علی بیشترین تفسیر از آن ابن عباس است که وی از علی اخذ کرده است» 20 .ارادتش به مولا بر همگان روشن بود و از دریای علم آن حضرت جرعه‏ها نوشیده بود.این سخن خود اوست که:«آنچه علی(ع)بیان و گزارش فرمود بتمامه دریافتم و سپس به این نتیجه رسیدم که علم و آگاهی من نسبت به دانش علی همچون برکه آبی در کنار دریاست 21 ».همو در جایی دیگر می‏گوید:«دانش من و علم اصحاب و یاران پیامبر در جنب علم علی، بسان قطره آبی است کنار هفت دریا 22 . پیامبر درباره وی دعا کرد و فرمود:«اللهم فقهه فی الدین و علمه التأویل 23 ».
وی حافظه بی‏نهایت قویی داشت و به دلیل فزونی و گستردگی دانش و تنوع معلومات و تفنن در علوم و معارف عصر خود به«بحر»موسوم گشت.به مواطن نزول آیات و تاریخ تشریع احکام و اسباب نزول آشنایی داشت و از نظر احاطه به زبان و ادبیات عرب در عصر خود کم نظیر بود.آیه‏ای در قرآن وجود نداشت که آن را تفسیر نکرده باشد.از ناحیه پیامبر و دیگران به:ترمان القرآن، فارس القرآن، حبر الامه، رئیس المفسرین، و شیخ المفسرین ستوده شده است.مایه‏های علمی وی در تفسیر، از آبشخور بیت رسالت، سرچشمه می‏گرفت.به تفسیر عشق می‏ورزید.و سخن«مجاهد»گواه این مدعاست که گوید:«آنگاه که ابن عباس به تفسیر آیه‏ای از قرآن می‏پرداخت در رخسارش نوری را مشاهده می‏کردم 24 »رأیش بر آراء دیگر صحابه مقدم بود و در صورتی که تفسیر صحابه باعث گردید که تابعین به گرد او حلقه زنند و در نتیجه، در میان آنان مکتبی در تفسیر به وجود آمد که صرفا از آرای وی مدد می‏گرفت.این مکتب در مکه بروز کرد و آنچنان رو به گسترش نهاد که اکثر بلاد اسلامی را تحت پوشش خود قرار داد. ابن تمیمه می‏نویسد:«عالمترین مردم به تفسیر قرآن اهل مکه بودند؛زیرا آنان یاران ابن عباس و از شاگردان او هستند 25 ».آثاری بدو منسوب است از جمله تفسیری به نام تنویر المقیاس.وی به سا68 ه.ق در حالی که این جملات بر زبانش جاری بود به‏ جاودانه سرای شتافت«اللهم انی اتقرب الیک بمحمد و آل محمد، اللهم انی اتقرب الیک بولایة الشیخ علی بن ابیطالب 26 ».

3-ابن مسعود

علی(ع)فرمود:«ابن مسعود قرآن و سنت را دانست.سپس دانش خود را به نهایت رساند و به همین جهت از نظر علمی به حد کفایت رسید» 27
عبد الله بن مسعود از بزرگان صحابه پیامبر و از دوازده نفری است که به ولایت خاندان رسول خد در زمان صحابه مفتخر بوده است.به روایت ابو نعمی اصفهانی او ششمین کسی است که اسلام آورد و از این رو او را«سادس سته»می‏گفتند.در همه غزوات رسول خدا حاضر بود، و گویند که ابوجهل به دست وی کشته شد.پیغمبر به فضیلت و علو منزلت وی گواهی داده است.او یکی از«عشره مبشره»است که وعده بهشت گرفته‏اند.علی(ع)از دیدار شاگردان او شاد می‏گشت و بر او رحمت می‏فرستاد و او را به دانش و صدق می‏ستود.وی حافظ قرآن و نخستین کسی بود که قرآن را با صدای بلند در مکه تلاوت کرد.سخت مورد توجه پیامبر بود و حضرتش دوست می‏داشت قرآن را از زبان او بشنود.از نظر کثرت احادیث تفسیری بعد از ابن عباس قرار دارد.جزو چهار نفری است که پیغمبر فرمان داد به قرآن شناخته می‏شده است.وی پایه‏گذار مکتب کوفی است و مدرسه حنفیه بر اساس نظریات او پایه‏گذاری شده است.از مسروق روایت شده که علوم و معارف اسلامی در میان صحابه به شش تن منتهی می‏شود:عمر، علی، عبد الله بن مسعود، ابن بن کعب، ابو درداء، زید بن ثابت و علم همه آنها نیز به دو نفر می‏رس:علی و ابن مسعود» 28 در تدبر و تعمق در آیات شهره بود همچنان که خود می‏گوید:«هر یک از ما هر گاه ده آیه را فرا می‏گرفتیم تا وقتی که در مورد آنها معرفتی به هم نمی‏رساندیم و خویشتن رابدان عملا پای‏بند نمی‏ساختیم از آن نمی‏گذشتیم 29 ».

4-ابی بن کعب

پیامبر(ص):ای ابو منذر:دانش بر تو گوارا باد. 30
کنیه‏اش«ابو منذر»است.از جمله انصاری بود که در محل عقبه با پیامبر بیعت کرد و در غزوات بدر، احد، خندق و...شرکت جست.اولین کاتب پیامبر در مدینه بود و از کتاب وحی به شمار می‏رفت.وی قبل از گرویدن به اسلام از احبار یهود بود.لذا به اسرار کتب کهن و محتوای آنها واقف بود.به«سید القراء»موسوم است و اولین کسی است که در فضایل قرآن کتاب نوشت 31 .وی از جمله دوازده نفری است که خلافت ابوبکر را نپذیرفت و جزو چهار نفری که پیامبر فرمود:«قرآن را از ایشان فرا گیرید»و نیز پیامبر بدو گفت:«خداوند به من فرمان داده که قرآن را بر تو قرائت کنم.»سپس حضرتش قرآن را بر او فرو خواند 32 .بنا به گفته«انس بن مالک»وی از معدود کسانی است که قرآن را در زمان رسول خدا گردآورده بودند.در زمان ابوبکر و عثمان در نوشتن قرآن شرکت داشت.خلیفه دوم لقب«سید المسلمین»را بدو داد.روایات بسیاری در تفسیر از او نقل شده که مورد جرح و تعدیل و نقد علمی قرار گرفته است.گویند او را نسخه‏ای بزرگ در تفسیر می‏باشد که ابو جعفر رازی، طبری، ابن ابی حاتم، احمد بن حنبل و...بدان استناد کرده‏اند.بنابه روایت عامه، پیامبر(ص)او را بهترین قاری دانسته است.عمر پیوسته می‏گفت:«اقضانا علی و اقرونا أبی 33 ».وی بنیانگذار مکتب تفسیری اهل مدینه است.

مصادر تفسیری صاحبه

الف-قرآن کریم

از آن جا که قرآن«تبیان کل شئ»است، بیانگر خویش نیز هست.تبیین بسیاری از مجملها و تفسیر ابهامها و تشریح موضوعات مورد بحث را می‏توان در خود قرآن یافت. بیان رسای رسول اسلام تکمله این مدعاست:«نزل یصدق بعضه بعضا».این روش(تفسیر قرآن به قرآن)مورد عنایت صحابه قرار گرفت و از این طریق آیاتی را که موضوع واحد داشت، در یک جا فراهم می‏ساختد و میان آنها به دقت مقابله می‏کردند تا مجملات قرآنی تبیین گردد.حمل مطلق بر مقید و عام بر خاص نیز از این دست است. تفسیر آیه شریفه‏«احلت لکم بهیمة الانعام الا ما یتلی علیکم»(مائده/1)به کریمه‏«حرمت علیکم المیته(مائده/2)و...»از این نمونه است.داستان آدم و هبوط او از بهشت و قصه موسی و مبارزه او با فرعون را که در بعضی از سور به صورت گسترده آمده است، آنها را جمع و با یکدیگر مقابله می‏کردند و در نتیجه مجملات تفسیر می‏شد.ذهبی انواعی را برای این روش ذکر می‏کند که آوردن آن در فسحت این مقال نمی‏گنجد. 34

ب:پیامبر(ص)

پیامبر مهبط وحی الهی و یگانه مرجع قویم و متین در فهم صحیح معانی و مقاصد آیات بنیات به شمار می‏رفت.لذا مسلمانان نخستین و اصحاب، در فهم معانی و نکات فراوان معارف قرآنی، بی‏واسطه از سرچشمه وحی سیراب می‏شدند و هر مشکلی در زمینه فهم و تفسیر قرآن را با مراجعه به حضرتش مرتفع می‏کردند و به حکم آیات:«و ما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه...»(نحل/64)و«انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم...»و منطوق دیگر آیات، پیامبر اسلام بعنوان مبین و مفسر معرفی و موظف به تبیین و تفسیر صحیفه الهی گردید تا از رهگذر وحی مسلمانان را با فرامین خداوندی آشنا کند، افقی روشن از تعالیم مترقی قرآن را فراروی آنان بگستراند، از این طریق به شرح و توضیح شأن نزول آیات بپردازد و مقولاتی از قبیل، ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و دیگر مسائل قرآنی را بیان فرماید.آلوسی می‏گوید:«صحابه با این‏که از نظر فصاحت و شیوایی بیان و درک مفاهیم قرآن به برکت مصاحبت با پیغمبر دارای موقعیتی شایان توجه بودند، درباره آیاتی که فهمشان از درک مقاصد آنها قاصر بود از بیان پیامبر گرامی استمداد می‏کردند 35 ».مفسران روایات تفسیری پیامبر را تحت عنوان تفسیر به نقل یا تفسیر مأثور در آثارشان بیان کرده‏اند.
ذهبی صور و وجوه پنجگانه‏ای را در بیان تفسیری پیامبر از قرآن ذکر می‏کند که عبارتند از:1-بیان مجمل و توضیح و تبیین مشکلات قرآنی و تخصیص عام و تقیید مطلق، مواقیت و تعداد رکعات صلوات خمس و کیفیت آن و بیان مقدار زکوه و چگونگی اخذ آن.توضیح مناسک حج، تفسیر«خیط ابیض»و«خیط اسود»به سفیدی روز و سیاهی شب از سوی آن حضرت، تخصیص شریفه‏«الذین آمنوا و لم یلبسوا ایدیهما بظلم»به شرک، و مقید کردن«ید»به«یمین»در آیه‏«فاقطعوا ایدیها»نمونه‏های این قسم می‏باشند 2-بیان معنای لفظ یا متعلقات آن مثل بیان«مغضوب علیهم»به«یهود»و «الضالین»به«نصاری»3-بیان احکامی که در قرآن نیامده است، مثل رجم محصن و محصنة 4-بیان نسخ 5-بیان تأکیدی و تأییدی 36

ج:اجتهاد و استنباط شخصی

هنگامی که صحابه توضیحی از خود قرآن و یا بیانی از پیامبر نمی‏یافتند؛با توجه به این که لغت عربی را به تمامت آن می‏دانستند به اعمال رأی و اجتهاد شخصی می‏پرداختند. ذهبی ابزار استنباط تفسیری صحابه را چنین برمی‏شمرد:1-شناخت لغت و رموز آن 2-شناخت رسوم و عادات عرب 3-آگاهی از احوال یهود و نصاری در جزیرة العرب‏ به هنگام نزول قرآن 4-قوه درک وسعه فهم 37 روشن است که بنیه تفسیری صحابه با توجه به ادوات فوق در یک سطح نبوده است.

د:اخبار اهل کتاب

هماهنگی قرآن در تاریخ انبیاء و امم پیشین و بسیاری از حوادث تاریخی با تورات و انجیل مثل تاریخ ولادت حضرت عیسی(ع)و معجزات آن حضرت و نیز کلی گویی قرآن در بازگویی قصص و تاریخ سلف و بسنده کردن به مباحثی که فقط جنبه عبرت آموزی دارد، باعث گردید که صحابه به عالمان اهل کتاب برای تفسیر و تفصیل و بیان جزئیات برخی از آیات مراجعه کنند.با توجه به وقوع تحریف در تورات و انجیل و پدید آمدن مطالب جعلی در اخبار یهودیان و مسیحیان زمینه نفوذ اسرائیلیات در تفسیر فراهم آمد و در نتیجه، قصص انبیاء و وقایع تاریخی آکنده از جعل و تحریف گردید.البته، این امر تأثیر فاجعه باری در تفسیر و تفاسیر اسلامی داشت؛زیرا این کار تنها به زمان صحابه محدود نبود، بلکه بتدریج استمرار و فزونی یافت و بسیاری از داستانهای ساختگی و خیالی از این مجرا در تفسیر نفوذ کرد.شهرت استناد مفسران به اخبار اهل کتاب به حدی بود که احمد بن حنبل می‏گفت:«سه چیز است که ریشه و اساسی ندارد: تفسیر، ملاحم و مغازی 38 احمد امین تصریح می‏کند که بزرگان صحابه علی رغم تأکید پیامبر(ص)مبنی بر عدم تصدیق یا تکذیب اهل کتاب بر خلاف آن عمل کرده، آنان را تصدیق می‏کردند» 39 .

ه-اشعار جاهلیت عرب

باور برخی از صحابه بر این بود که چون قرآن عربی است، شناخت الفاظ آن در زبان عربی نیز الزامی است.لذا بر شناخت واژگان غریب قران از گذر تفحص در شعر عرب‏ تأکید می‏ورزیدند.خلیفه دوم هماره می‏گفت:«دیوان خود-شعر جاهلیت-را حفظ کنید تا گمراه نشوید 40 ».ابن عباس گفته است:«الشعر دیوان العرب فاذا خفی علینا الحرف من القرآن الذی انزله لله بلغة العرب رجعنا الی دیوانها فالتمسنا معرفة ذلک منه»؛ شعر دیوان عرب است هر گاه حرفی از قرآن برای ما مبهم می‏آمد قرآنی که خداوند آن را به زبان عربی نازل کرد برای شناخت آن به شعر استناد می‏کردیم 41 ».در روایتی، ابن عباس ضمن پاسخ دادن به سؤالات نافع بن ازرق پیرامون مشکل قرآن به شعر عرب استدلال کرده است.تعداد مسائل نافع دویست و اندی بوده که سیوطی صد و نود مورد از آنها را بیان داشته است.ابن عباس از پیشتازان استناد به شعر در فهم غرایب قرآنی به شمار می‏آید.نیشابوری در مقدمه تفسیر خود، این شیوه را مورد نقد قرار داده، می‏گوید:«با این اسلوب در حقیقت ما شعر را اصل قرار داده‏ایم و قرآن را بعنوان فرعی بر آن بررسی کرده‏ایم 42 ».

و:مفردات لغت عرب

از دیگر مصادر تفسیری صحابه، استناد به استعمالات گفتاری و سخنان اعراب بدوی در بیان معانی واژه‏های غریب قرآنی است.عمر روزی بر فراز منبر آیه‏«او یاخذهم علی تخوف»را خواند و معنای«تخوف»را از مردم سؤال کرد و پاسخ شنید 43 .از ابن عباس نقل شده است که می‏گفت:معنای«فاطر السموات»را نمی‏دانستم تا این‏که با حضور در مخاصمه دو مرد بیابان‏نشین که در مورد چاهی گفتگو می‏کردند و یکی از آنها می‏گفت:«انا فطرتها»و مرادش این بود که من به حفر آن آغاز کرده‏ام با معنای«فاطر» آشنا شدم 44 .

ارزش تفسیری صحابه

صحابه نزدیکترین افراد به مقام رسالت و منبع منیع وحی و هماره ملازم و مصاحب رسول خدا بودند و پیوسته از آبشخور زلال رسالت سیراب می‏گشتندآرای تفسیری صحابه مادام که رأی و اجتهاد در آنها راه نداشته باشد و مستند به قول پیامبر(ص)باشد از ارزش و قداست والایی برخوردار است و باید به سان روایت مرفوع 45 عمل کرد.اما در مواردی که نظریات تفسیری آنها اجتهادی باشد، بسیاری از بزرگان در آنها تأمل کرده‏اند و قائل می‏باشند که از موقوفات می‏باشد و الزامی در اخذ به آنها نیست.برخی دیگر بر این باورند که چون صحابه جملگی اهل زبان بوده‏اند آرایشان حجت می‏باشد.
زرکشی در البرهان می‏نویسد:قرآن بر دو گونه است:بخشی تفسیرش وارد شده است و قسمی دیگر دارای تفسیر نیست.بخش اول تفسیرش یا از پیامبر است یا از صحابه و بزرگان تابعین.در مورداول باید سند آن بررسی شود و در مورد دوم باید دقت شود اگر تفسیر لغت کرده‏اند و یا شأن نزول آیات را همراه با قرائن و شواهد بیان داشته‏اند می‏توان به آن اعتماد کرد. 46
ابن کثیر گوید:هر گاه تفسیر قرآن را در قرآن و سنت نیافتیم، به نظریات صحابه مراجعه می‏کنیم؛زیرا آنان از قراینی برخوردار بوده‏اندکه ما از آنها محرومیم، خصوصا بزرگان صحابه که دارای فهم کامل و علم صحیح و عمل صالح بوده‏اند» 47
همو می‏گوید:بیشتر تفاسیر مأثور از زنادقه، یهود، فارس، و تازه مسلمانان اهل کتاب آمده و اعتمادی بر آن نیست، خصوصا در موارد قصه و تاریخ، مانند اصحاب کهف یا ارم ذات العماد» 48

ویژگیهای تفسیری صحابه

1-در این مرحله بخشی از قرآن‏که فهم آن بر صحابه دشوار بود تفسیر گردید.
2-قلت اختلاف در میان مفسرین از صحابه؛زیرا عوامل اختلاف گسترش نیافته بود.
3-ساده بودن تفسیر، یعنی در تبیین و شرح یک کلمه یا جمله به اشتقاقات و استدلالات نمی‏پرداختند و فقط به تبیین اجمالی آیات بسنده می‏شد.به عبارت دیگر، قرآن با ضوابط ادبی و کلامی و فلسفی و عرفانی و جز اینها تفسیر نمی‏شد و در گستره آن جز به بحثهای لغوی و ادبی در الفاظ قرآن و بیان شأن نزول آیات و بعضا ایضاح مضمون آیه‏ای با استشهاد به آیات دیگر پرداخته نمی‏شد.
4-استنباط احکام فقهی از قرآن به گونه‏ای که بتوان ضمن آن از مذهب خاصی دفاع کرد معمول نگردیده بود؛زیرا هنوز جریانهای خاصی در حوزه فرهنگ اسلامی به وجود نیامده بود.
5-عدم تدوین تفسیر در این دوره، بلکه در ضمن روایات و نوشتارهای کوتاهی در الواح پراکنده بود.
6-تفسیر مانند فقه در این دوره بخشی از علم الحدیث و در واقع فرع بر حدیث بوده و شکل منظمی به خود نگرفته است.
7-تفاسیر ارایه شده در این دوره با شک و تردید و احتمال همراه نبود و به واسطه اطمینان کاملی که در میان بود برای سند، تحقیقی صورت نمی‏گرفت.
8-تفسیر مباحث عمیق الهی و خصوصا مسائل مهم معضلات قرآنی و اصول عقاید و معارف اسلامی، در این دوره وجود نداشت.علامه طباطبایی می‏گودی:«از صحابه رسول خدا نشنیده نشده که در معضلات قرآنی مثل مسأله عرش و کرسی و سایر حقایق قرآنی و حتی در اصول معارف مثل مسأله توحید و امثال آن بحثی کرده باشند بلکه این طبقه‏ از مسلمین تنها به ظواهر اکتفا کرده‏اند 29 ».

تفسیر صحابه در بوته نقد

با وجود این‏که صحابه شنیده‏ها و آموخته‏های خویش از پیامبر را که راجع به معانی آیات بود در قالب روایت مسند یا مرفوع بیان می‏کردند، اما نمی‏توان تمامی روایاتی را که در تفسیر آورده‏اند، به قطع و یقین جزو احادیث نبوی به حساب آورد و القای رأی و اعمال نظر آنان را نادیده انگاشت.بر این مدعا سه دلیل را می‏توان اقامه کرد:
1-کمی احادیث نبوی که مسندا یا مرفوعا در معانی آیات بنیات روایت شده است. و اشارت رفت که این احادیث از ابتدا تا انتهای قرآن دویست و چهل و هشت حدیث می‏باشد که صاحب المیزان قائل است که«سند بسیاری از آنها ضعیف و متن برخی از آنها منکر است 50 ».علاوه بر آن، طبق گفته شافعی از مفسر معروفی چون ابن عباس در تفسیر قرآن صد حدیث به ثبوت رسیده است.
2-راه یافتن اخباری از علمای یهودی تازه مسلمان در موضوع اسباب نزول آیات و قصص انبیا و حوادث تاریخی و ملاحم و امور غیب.این اخبار که به دست کعب الاحبار و امثال او ساخته و پرداخته شده بود و جز روایات اسرائیلی نامی بر آنها نمی‏توان نهاد، مشتمل بر انواع خرافات و مفتریاتی بود که مورد تصدیق مفسران و راویان و حتی برخی از صحابه قرار گرفت.چنان که سیوطی در الاتقان می‏گوید:«نقل کردن صحابه از اهل کتاب کمتر از نقل تابعین است».ابن خلدون در مقدمه تاریخ خود می‏نویسد:متقدمان، هر گونه اطلاعاتی را که دریافت کرده‏اند، به عنوان«تفسیر نقلی»گرد آورده‏اند به طوری که در میان آنها هر نوع مطلبی مقبول یا مردود و درست یا نادرست، مشاهده می‏گردد و این امر بدان جهت بوده که اعراب آن زمان اهل علم و دانش و کتاب نبوده‏اند و با زندگی بادیه‏نشینی و بی‏سوادی خو گرفته بودند.وقتی به شناخت چیزی تمایل پیدا می‏کردند و می‏خواستند مطالبی درباره خلقت و اسرار جهان هستی بدانند، به اهل کتاب که در آن زمان یهودیان و مسیحیان بودند، مراجعه می‏کردند.این عده از اهل کتاب نیز، دانستنیهایشان از آنچه علمای یهودی و مسیحی می‏دانستند.فراتر نمی‏رفت.بسیاری از یهودیان و مسیحیان که مسلمان شدند، در غیر احکام شرعی فرهنگ و شناخت و دانستنیهای سابق خود را همچنان حفظ کردند.به این ترتیب بود که کتب تفسیر، پر از اسرائیلیات شده و مفسران نیز از این جریان چشم‏پوشی کردند و بتدریج همه آن افسانه‏ها مورد قبول واقع شد. 51
3-اعمال نظر و دخالت رأی در تفسیر، رویه منع ثبت و کتابت حدیث و جواز نقل به مشافهه نزد اهل تسنن به استناد روایت«لا تکتبوا عنی شیئا الا القرآن و من کتب عنی شیئا غیر القرآن فلیمحه...و اخبار مشابه منقول از صحابه، زمینه نقل به معنی را پیش روی راویان و محدثان آنچنان گشود که سبب بروز اختلافات در روایات تفسیری صحابه شد و در نتیجه بازار جعل و وضع حدیث رواج یافت، آن سان که افرادی چون ابو هریره اخبار موضوع و مجعول فراوانی را نشر دادند و همین امر سبب شد که برخی از دانشمندان مسلمان در سده‏های بعد به جمع و تدوین احادیث ساختگی بپردازند.پیدایش کتاب اللالی المصنوعه فی الاحادیث الموضوعه، تألیف سیوطی و کتاب اللؤلؤء المرصوع فیما قبل لا اصل او باصله موضوع از ابو المحاسن قاوقجی و نظایر آنها نیز تأییدی بر این امر است. 52
4-تفسیر برای اغراض سیاسی و شخصی، مانند احتجاج ابو بکر بر انصار در سقیفه به آیه شریفه‏«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین»که«صادقین»را به مهاجرین در آیه‏«للفقراء المهاجرین الذین اخوجوا من دیارهم و اموالهم...اولئک هم الصادقین»تفسیر کرده است 53 (ادامه دارد)

پاورقیها

(1)اعجاز القرآن، ص 118.
(2)الاتقان ج 4، ص 298.
(3)مستدرک حاکم ج 2، ص 538.
(4)التفسیر و المفسرون.
(5)الاتقان، ج 2، ص 595.
(6)همان، ص 319.
(7)همان، ج 1، ص 204.
(8)التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 89.
(9)همان.
(10)همان.
(11)الاتقان ج 2، ص 319.
(12)همان، ص 589.
(13)حضال صدوق، ص 123.
(14)التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 89.
(15)تأسیس الشیعه، ص 324.
(16)الاتقان، ج 2، ص 589.
(17)نهج البلاغه، خطبه شقشقیه.
(18)الاتقان، ج 2، ص 319.
(19)سفینة البحار، ج 2، ص 414.
(20)البرهان، ج 2، ص 175.
(21)سفینة البحار، ج 2، ص 414.
(22)همان.
(23)التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 67.
(24)اعلام الموقعین، ج 1، ص 20.
(25)التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 70.
(26)کفایة الاثر، 291، و سه مقاله در تفسیر و نحو، ص 133.
(27)مناهل العرفان، ج 1، ص 483.
(28)اسد الغابة، ج 3، ص 260.
(29)التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 87، 88، و تفسیر طبری ج 1، ص 27 و 28.
(30)مقدمتان فی علوم القرآن، ص 64.
(31)تاریخ قرآن رامیار، ص 341.
(32)دراسات فی التفسیر و رجاله، ص 68.
(33)الدر المنثور، ج 2، ص 8.
(34)التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 38 و 39.
(35)همان، ص 35.
(36)همان، ص 55-57.
(37)همان، ص 58.
(38)معجم البلدان، ج 3، ص 22.
(39)فجر الاسلام، ص 201.
(40)التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 74.
(41)معجم غریب القرآن، ص 234.
(42)تفسیر قرآن، ج 1، ص 6.
(43)التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 34.
(44)البرهان فی علوم القرآن ج 1، ص 293. (45)روایت مرفوع حدیثی است که از وسط سلسله یاآخر آن یک یا چند نفر از روات افتاده باشند، لکن راوی تصریح به رفع کند.
(46)الاتقان، ج 2، ص 183.
(47)ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج 1، 3.
(48)قانون تفسیر، ص 435.
(49)المیزان، ج 15، ص 342.
(50)همان.
(51)مقدمه ابن خلدون، ص 439.
(52)فصلنامه تحقیقات تاریخی، شماره 3.
(53)حکیم، محمدباقر، علوم القرآن، ص 128.

مقالات مشابه

معرفی و سیر تطوّر تفاسیر واعظانه شیعه

نام نشریهشیعه پژوهی

نام نویسندهمحمد شریفی, اکرم حسین‌زاده

قرآن ناطق و قرآن صامت

نام نشریهامامت پژوهی

نام نویسندهسیدمحمدهادی گرامی, محمود ایوب, محمد قندهاری

كتاب ارغوانى نگاهى به جايگاه ايرانيان در علم قرائت، تفسير و حديث

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهمهدی یار احمدی, محمدزمان خدایی

نگرشی بر تفسیر و روش آن در عصر صحابه

نام نشریهفروغ وحدت

نام نویسندهحامد جمالی

منابع و ابزارهاى تفسير

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهغلام‌علی عزیزی‌کیا